خداحافظ
هستی شکل می کیرد
به سادگی سلام
و نیستی
چونان بدرود بیهنگام
و آنگاه از دوران حسرتها گریهام میگیرد
که نمیدانم
تمام چیست؛
ناتمام کدام است...
صدای فریاد
صدای شلوغی بازار
و
کمی بوق که مدام در گوش است
آدم ها هرچه سریعتر می روند
هوا آلوده است
به گزارش هواشناسی دیگر باران نمی بارد
هاج و واج ماندهام میان این همه بی نظمی
و
خسته ام از این همه دروغ شهر
مانده ام در این جواب سوال
پس کی می آید این بهار
پس کی می شود تمام
این ظلم و دروغ و جفا
بیا ، بیا که نفس ها خراب شده است
بیا که دنیا منتظر است
و
زمین به انتهای خجالت خود رسیده است
محمد حسین عباسی